جدول جو
جدول جو

معنی باب الهند - جستجوی لغت در جدول جو

باب الهند
(بُلْ هََِ)
موضعی در ماوراءالنهر:... پس بفرمود ملک مظفر ابوصالح تا علمای ماوراءالنهر را گرد آوردند از شهر بخارا چون فقیه ابوبکر بن احمد بن حامد وچون خلیل بن احمد السجستانی و از شهر بلخ ابوجعفر بن محمد بن علی و از باب الهند فقیه الحسن بن علی مندوسی را... (ترجمه تفسیر طبری بنقل سبک شناسی ج 2 ص 16)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُلْ اَ سَ)
از بناهای شهر همدان که از طرف کوه الوند وارد شهر میشود و دارای مجسمۀ شیرعظیمی بوده که بعداً آنرا شکستند، لقبی که شیعیان به ابوالفضل عباس بن علی بن ابیطالب دهند
لغت نامه دهخدا
(بُلْ یَ)
یکی از پنج دروازۀ شهر قرطبۀ اندلس بوده است و مؤلف الحلل السندسیه در ص 197 ج 1 شعری از ابوعامربن شهید درباره باب الیهود آورده است و در ذیل شعر مینویسد. مردم این نام را زشت دانسته آنرا باب الهدی میخواندند. رجوع به باب جوش شود. (الحلل السندسیه ج 1 ص 197، 269).
لغت نامه دهخدا
(بُنْ نَ)
موضعی در مدینه: مغیره که او را ’ادهی العرب’ گفتندی گفت: زنهار که با علی (ع) بیعت مکنید و دیگری را اختیار کنید که کفایت است رسالت در بنی هاشم، تا ایشان بسقیفه رفتندو بر ابوبکر ابوقحافه بیعت کردند و فاطمۀ زهرا روزبیعت به باب النجد آمد و گفت... (کتاب النقض ص 28)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ مَ دَ)
بغازی است مابین بحر احمر و خلیج عدن و میان انتهای جنوبی جزیره العرب و ساحل افریقا و 26 هزار گز وسعت دارد، جزیره پریم (یامیون) و برخی از جزائر کوچک آنرا بدو قسمت منقسم سازند، آن قسمتی که در بین جزیره نام برده و ساحل یمن واقع است، تنک و کم عمق و طرف دیگرش وسیع و عمیق میباشد. در ساحل جزیره العرب به محاذات جزیره مذکور دماغۀموسوم به ’رأس منهلی’ موجود است در 12 درجه و 41 دقیقه و 10 ثانیۀ عرض شمالی و 41 درجه و 6 دقیقه و 22 ثانیۀ طول شرقی واقع است. در ساحل افریقا نیز بمحاذات جزیره دماغۀ موسوم به ’رأس سبحان’ هست. جزیره مذکور را دولت انگلیس بتصرف درآورد و بدانجا استحکاماتی ساخت و عساکری مقیم کرد و در نتیجه مالک و صاحب بغاز شد. (قاموس الاعلام ترکی ج 2) (لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 2). لنگرگاهی است در دریای یمن. (منتهی الارب). لنگرگاهی است در دریای یمن بمعنی دروازۀاشکها، وجه تسمیۀ او این است: بندر مذکور برای کشتیها و سفاین بسیار خوفناک بوده و اکثر کشتیها در آنجا غرق و تلف میشدند و اهل کشتی بر اتلاف جان ها و مالهای خود آنجا سیل سرشک روانه میکردند ازین حیث مسمی باین اسم شد. (آنندراج) : داریوش بزرگ دریای مغرب را با دریای احمر بتوسط یکی از شعب نیل اتصال داد و از این زمان کشتیها از بحرالجزایر و دریای مغرب به دریای احمر رفته و از باب المندب گذشته به دریای عمان وارد میشدند. (ایران باستان، ج 2 ص 1491، ج 1 ص 230) (تاریخ مغول چ اقبال ص 574). و رجوع به مندب شود
لغت نامه دهخدا
(بُلْ کَ بِ)
رگی است که کیلوس از آن بتوسط رگهای موسوم بفروع الباب در کبد نفوذ کند
لغت نامه دهخدا
(بُلْ)
یکی از ده دروازۀ قصر المعز لدین الله در مصر:... و این حرم را ده دروازه است بر روی زمین هر یک را نامی بدین تفصیل... باب العید... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین ص 62)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ جَنْ نَ)
لقبی است برای شهر قزوین:...احادیث بسیار که در فضیلت آن بقعه وارد است و مشهور است و در تدوین رافعی مسطور، منها عن جابر بن عبدالله الانصاری رضی الله عنه قال النبی صلی الله علیه وآله: اغزوا قزوین فانه من اعلی ابواب الجنه. و بدین سبب او را باب الجنه خوانند. (از نزهه القلوب چ لیدن ص 56) :... امیر جلال الدین فیروزشاه گفت که در این اوقات که شیخ بهاءالدین عمر از سفر حجاز بدارالسلطنۀ هرات رسید، چنین فرمود که در باب الجنه قزوین بر سر تربت زبده السالکین شیخ احمد غزالی بر ما چنین ظاهر گردید... (حبیب السیر چ اول طهران جزو سیم از ج 3 ص 205)
لغت نامه دهخدا
تنگه اشک گذرگاهی دریایی است که در روزگاران پیشین کشتیبانان با ترس و لرز از آن می گذشته اند و بر کشتی های شکسته و سر نشینان آن ها می گریسته اند
فرهنگ لغت هوشیار
مینو در (مینو دریا باب الجنه قزوین تهران چاپ دانشگاه اردیبهشت 1337)
فرهنگ لغت هوشیار